ثور (مفرداتنهجالبلاغه)ثَوْر (به فتح ثاء) یکی از مفردات نهج البلاغه، گاهی به معنای زیر و رو شدن، پراکنده شدن به معنی قیام و برانگیخته شدن و شورش و گاهی به معنای گاو نر میآید که حضرت علی (علیهالسلام) در مورد درخواستی مبنی بر تحقیق در مورد قاتلان عثمان، جریان بصره و ... از این واژه استفاده نموده است. ۱ - مفهومشناسیثَوْر (به فتح ثاء) در دو معنا بهکار میرود: ۱.۱ - معنای اولاین واژه گاهی به معنای زیر و رو شدن، پراکنده شدن به معنی قیام و برانگیخته شدن و شورش، آمده است. چنانکه گفته میشود: «ثار ثورا: هاج الغبار: سطع، ثار فلان الیه: وثب.» ۱.۲ - معنای دوماین واژه گاهی هم به معنای «گاو نر» میآید که فقط يكبار در «نهج البلاغه» آمده است. ۲ - کاربردهاامام (صلواتاللهعلیه) در پاسخ به درخواستی مبنی بر تحقیق و بازجویی درباره قاتلان عثمان، فرموده است: ای برادران آنچه شما میدانید، من نیز آگاهم ولی ما توانایی به انقلابیون نداریم. آنها در حدّ شوکت خود هستند. «یملکوننا و لا نملکهم وهاهم هولاء قد ثارث معهم عبدانکم و التفّت الیهم اعرابکم و هم خلالکم یسومونکم ماشاوؤا؛ آنها به ما قدرت دارند نه ما به آنها، غلامان شما نیز برخاسته و به آنها پیوستهاند اعراب بیابان نیز با آنها هستند، آنها در میان شما هستند هر چه خواستند بر شما میکنند.» واژه «ثارث» در اینجا به معنی بر انگیخته شدن و قیام کردن است. واژه «مثار» مصدر میمی است. امام (علیهالسلام) درباره اسلام فرمودهاند: «فهو ... مشرف المنار، معوذ المثار فشرّفوه و اتبّعوه؛ علامتش والا وانداختن و متزلزل کردنش دشوار است آن را شریف بدانید و پیروی نمایید.» امام (علیهالسلام) در جريان بصره كه عبدالله بن عباس را براى وساطت مىفرستاد، فرموده است: با زبیر ملاقات كن نه با طلحه: «لا تلقينّ طلحة فانك ان تلقه تجده كالثور عاقصا قرنه، يركب الصعب و يقول: هو الذلول؛ طلحه را ملاقات نكن، كه اگر او را ملاقات كنى خواهى ديد مانند گاو نر است در حال گرداندن شاخش، او سوار مركب تند خو مىشود و مىگويد كه آرام است.» ۳ - تعداد کاربرداین واژه چهارده بار در «نهج البلاغه» آمده است. ۴ - پانویس۵ - منبعقرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «ثور»، ص۱۹۳-۱۹۲. ردههای این صفحه : مفردات نهج البلاغه | واژه شناسی واژگان نهج البلاغه
|